گواردیولا: با صحبت در مورد باجو، احساساتی میشوم؛ علاقه به بارسلونا نابودم میکند
اخبار لیگ جزیره: تسلط گواردیولای به زبان، فرهنگ و هنر ایتالیا باورنکردنی است اما بعید به نظر میرسد برای مربیگری به این کشور بازگردد. برای ادامه مطلب با سایت اخبار لیگ جزیره همراه باشید.
پپ گواردیولا در مورد بهترین فوتبالیست تاریخ و سایر موضوعات صحبت کرده است.
تعطیلات ملی باعث شد پپ گواردیولا برای تعطیلاتش راهی ایتالیا شود. او که به ندرت مصاحبه انجام میدهد، در شوی مشهور Che tempo che fa، مهمان فابیو فازیو بود و به سوالات مختلفی پاسخ داد. سرمربی منچسترسیتی در کنار صحبت مورد لیونل مسی و روبرتو باجو، اعلام کرد که در مورد آیندهاش تصمیم نگرفته است. بخشی از صحبتهای گواردیولا را با هم میخوانیم:
چرا گواردیولا مصاحبه کمی انجام میدهد؟
مصاحبه کم؟ هر هفته در شش نشست خبری شرکت میکنم که واقعا زیاد است. با این حال، حضور در ایتالیا و انجام این مصاحبه باعث افتخار من است.
دو بار فاتح سهگانه شدهای، نظرت چیست؟
من خیلی سرمربی خوبی هستم! شوخی به کنار، من خیلی خوش شانس بودهام که همیشه در باشگاههای قدرتمندی حضور داشتم. همه چیز خوب پیش رفته، چه بگویم؟
در مورد یوهان کرایف، کاشف گواردیولا:
در زندگی باید در زمان مناسب با آدمهای مناسب آشنا شد. نمیتوانم زندگی فوتبالیام را بدون آنچه که از یوهان کرایف آموختم، متصور شوم. از نظر تاکتیکی خیلی چیزها به من یاد داد، اما مهمتر از همه، این حس را به من داد که «وقتی یه اتفاق بد میافته، حتما یه اتفاق خوب هم در راهه». او یک نابغهی بینظیر بود. خیلی وقتها همه چیز خوب پیش نمیرفت، میگفتیم باید بیشتر بدویم و اون میگفت خیلی دویدیم!
گواردیولا چگونه به این خوبی ایتالیایی صحبت میکند؟
فرانسچکو دی گرگوری (خواننده مشهور ایتالیایی) کمک زیادی کرده است. من با گوش دادن به آهنگهایش ایتالیایی یاد گرفتم. هرگز ملاقاتش نکردم؛ وقتی به تمرین برشا میرفتم، داخل ماشین به آهنگهایش گوش میکردم. دوستی هم داشتم که برای ترجمه متن ترانههایش با او تماس میگرفتم. اولین چیزی که یاد گرفتم؟ خب، فحش! برای یادگیری ایتالیایی، اول به سراغ فحش و توهین میروید.
در مورد کارلو ماتزونه، سرمربی سابق گواردیولا در برشا:
اولین بار که او را دیدم، در سکوها بودم. ماتزونه یک مربی قدیمی، با آن ظاهر چرمی پوشش بود. زندگی همین است، اگر به برشا نمیرفتم، هرگز ماتزونه را نمیدیدم. مکانها زیبا هستند، اما چیزی که در زندگی بیش از همه در خاطر میماند، آدمهایی هستند که با آنها آشنا میشویم.
به یاد دوستی با روبرتو باجو در برشا:
اگر گریهام بگیرد، معذرت میخواهم. وقتی در مورد باجو صحبت میکنم، احساساتی میشوم. در پایان دوران حرفهایاش با او آشنا شدم و زانویش مثل یک ماشین لباسشویی بود. فکر میکنم او تحسین همه را به خود جلب کرد، نه تنها به عنوان یک بازیکن بلکه برای همه چیز دیگر. در ایتالیا جایی وجود ندارد که او را دوست نداشته باشد، غیرممکن است.
رابطه گواردیولا و باجو چطور بود؟
من به قهرمانی عادت داشتم اما همانطور که ماتزونه گفت، ما یک تیم رده پایین بودیم. هر بار که پیروز میشدیم، لذتبخش بود. پشیمانی بابت آن روزها ندارم، دورهای بود که باید در زندگی تجربه میکردم. باجو شخصیت جدی داشت اما روح رختکن بود.
در مِی 1992، در ومبلی، سمپدوریای محبوب ماتزونه را شکست دادید. پشیمانی؟
پشیمانی؟ اصلا، حتی یک ثانیه! اولین جام آن دوره بارسلونا بود.
آیا آخرین سال گواردیولا در منچسترسیتی را شاهد هستیم؟
حقیقت ندارد. باید در مورد آیندهام فکر کنم. مربیگری در ایتالیا؟ اگر باجو به عنوان دستیار همراهیام کند، جنوا قدرتمند است!
گواردیولا سرمربی انگلیس میشود؟
حقیقت ندارد. در حال سرمربی منچسترسیتی هستم. اگر تصمیمی گرفته باشم، اعلام میکنم. احتمال هدایت انگلیس؟ هر چیزی امکانپذیر است اما در این لحظه نمیدانم.
گواردیولا بازی مقابل کدام تیم را دوست ندارد؟
سوال خوبی است، شاید بارسلونا؛ نمیخواهم در لیگ قهرمانان اروپا مقابل آنها قرار بگیرم. علاقه و عشق من به بارسلونا، واقعا نابودم میکند. من در شهری نزدیک بارسلون به دنیا آمدم، بنابراین وجود این رابطه بین ما آسان بود.