رودری، قلب تپنده نسل نوی اسپانيای امروز

اخبار لیگ جزیره : رودریگو هرناندز می‌گوید: «می‌توانی چند بار تظاهر کنی و کمی نقش بازی کنی اما در نهایت همانی خواهی بود که هستی.»‏ برای ادامه مطلب با سایت اخبار لیگ جزیره همراه باشید.

اخبار لیگ جزیره رودری قلب تپنده نسل نوی اسپانيای امروز

رودری یک هافبک کامل و معرکه دنیای امروز فوتبال است. از دید او، بازیکن و فرد جدایی‌ناپذیر هستند. گوش‌دادن به صحبت‌های او شباهت بسیاری به راه‌ورسم بازی‌اش دارد؛ هوشمندانه، متفکرانه، آرام.

انگار در همه چیز یک امر اجتناب‌ناپذیر وجود دارد، یک منطق اجتناب‌ناپذیر. این همان چیزی است که او هست و همیشه قرار بوده باشد، حتی اگر داستان زندگی او الزاماً نشانی از رسیدن او به این نقطه ندارد؛ در مرکز زمین فوتبال.

حتی وقتی به برخی از بهترین‌های زندگی‌اش اشاره می‌کند، بهترین تصمیم، بهترین سال‌های زندگی، بهترین تجربه، حتی بهترین دوستانش، هیچ‌کدام ربطی به فوتبال ندارند. بازی کردن به‌صورت حرفه‌ای هدف بزرگ زنگی او نبوده است.

اما با نگاهی به گذشته به‌خوبی به نظر می‌رسد همه چیز به این سو طراحی شده است، حتی چیزهایی که هیچ ربطی به فوتبال ندارند. در نهایت به قول خودمان قسمت این بوده تا او به فوتبالیستی تبدیل شود که پپ گواردیولا بیش از هر کس خواستار او بوده است.

تعداد بسیار کمی از بازیکنان در زمین و خارج از آن شخصیت کاملاً متفاوتی دارند.

گواردیولا در مورد او می‌گوید:

او شبیه یک هافبک کامل به نظر می‌رسد. شگفت‌انگیز است. تمامی چیزهای عادی امروزی در او غیرعادی به چشم می‌آید. او خال‌کوبی یا گوشواره ندارد. حتی مدل موهایش، او شبیه یک هافبک نگهدارنده نمونه است. یک هافبک باید این‌گونه باشد.
رودری درباره اظهارات گواردیولا توضیح می‌دهد:

من فکر می‌کنم منظور پپ از هافبک نگهدارنده، بیش از هر کس دیگری باید نظم را حفظ کند، خونسردی خود را حفظ کند، و شاید این به معنای عادی بودن است. به بازیکنان برجسته فکر کنید؛ ژابی آلونسو، سرخیو بوسکتس، ژاوی، همگی تمایل دارند «ساده» باشند. شما دو انتخاب دارید؛ می‌توانید بهترین کار را برای تیم انجام دهید یا نمایش انفرادی داشته باشید. مهاجمان همیشه در کانون توجه قرار می‌گیرند، قابل‌درک است، سخت‌ترین کار گل‌زنی است، اما کارهای زیادی پیش از آن باید انجام شود. بازیکنان درجه یک این را می‌فهمند. هر کاری که برای تیم انجام می‌دهم مسلماً برای من نیز خوب به نظر می‌آید. من خارج از زمین هم همین‌طور هستم. هرکس ویژگی‌های خاص خود را دارد، اما بهترین بازیکنان، باهوش‌ترین آن‌ها هستند. آنهایی که سریع و واضح فکر می‌کنند یک مزیت دارند. شاید اسپانیا همیشه ماهرترین بازیکنان و نابغه‌ها را در اختیار نداشته است، اما آنها صاحب باهوش‌ترین بازیکنان هستند.

درحالی‌که هنوز در انتظار دیدار فینال یورو ۲۴ میان اسپانیا و انگلستان هستیم، این روزها به چشم خیلی از فوتبال‌دوستان رودری تنها کاندیدای واقعی توپ طلای امسال است. در میان تیمی مملو از جوانان و مستعد با بازیکنانی چون یامال ۱۶ ساله، ویلیامز، اولمو یکی از بهترین بازیکنان این جام و بسیاری دیگر، شما به قلب تپنده ای نیاز دارید تا به همه چیز نظم و نظامی ببخشد. بازیکنانی چون اینیستا، زیدان، جرارد و اسکولز قلب تپنده تیم‌های خود بودند، و در حال حاضر هیچ‌کس شکی ندارد قلب اسپانیا کیست: «رودریگو هرناندز»

آنچه می خوانید، مصاحبه گاردین با رودری است که در تاریخ ۸ جولای به چاپ رسیده است.

امیرحسین صدر

۱3 جولای ۲۰۲۴

پپ گواردیولا معتقد است بافاصله زیاد بهترین هافبک جهان است، و مربی اسپانیا، لوئیس دلا فوئنته، او را «کامپیوتر کامل» می‌نامد، فوتبالیستی که یکی از حریفان او را رولزرویس توصیف می‌کند و موراتا که در برابر رودری بی‌مورد نقش کاپیتانی اسپانیا را به عهده دارد، می‌گوید:

مایه خوشحالی است، حتی در یک زمین با او قرار بگیریم. تنها کاری که به‌راحتی می‌تواند انجام دهد؛ ولی به آن تن نمی‌دهد می‌توانست به‌راحتی برنده توپ طلا باشد: خودش را نمی‌فروشد. مردی است که نقشش این است تا تیم را وادار به کار کند، «نور» به همه چیز بتاباند.
به همین دلیل است تیم های او شبیه هیچ تیم دیگری کار و چرخش تماشایی را ندارند، حتی اگر او بگوید:

بسیار خوش شانس هستم که در باشگاهی چون‌ سیتی و ملیتم اسپانیایی است. من توسط بازیکنان بزرگ احاطه شده‌ام که پویایی و‌ توانایی برنده شدن دارند.
در مرحله یک‌چهارم نهایی اسپانیا با آلمان در از ایلکای گوندوعان در مورد رودری سؤال شد؛ «فوق‌العاده، بهترین هافبک نگهدارنده در جهان»

اما چیزی که در گفته‌های او بسیار چشمگیر بود، مورد دیگری بود. نگاه او به بازی!

با نگاهی به فصل اول رودری در انگلیس، گوندوعان اشاره کرد؛ چگونه او هر روز نیم ساعتی بیشتر در روز در تمرینات سیتی می‌ماند. نه برای تمرین ضربات آزاد یا تمرینات بدنی در باشگاه، بلکه برای صحبت کردن: «او همیشه در حال بحث بود، یاد می‌گرفت و نگاه خود را به فوتبال کامل می‌کرد.»

وقتی رودری صحبت می‌کند، همه گوش می‌دهند. مشخص است چرا. رودری مثل بازی‌کردنش کم صحبت می‌کند: آرام، با کنترل، و با وضوح و متانتی که کار را برای هم‌بازیانش راحت‌تر می‌کند.

رودری معتقد است؛ مهم‌ترین چیز در فوتبال جذب مفاهیم است.

به گفته مربیان دوران نوجوانی او، حتی در ۱۲ سالگی، چیزی در مورد او وجود داشت؛ توانایی خواندن بازی، درک آن، میل به یادگیری و همه چیز مثل آن دوران هنوز آنجاست، در درون او. از نظر پیشرفت، درس کلیدی کدام بود؟ در انگلیس بودن یا در کنار گواردیولا؟

این سؤال خوب اما پیچیده‌ای است. اگر به فوتبال انگلیس فکر کنید، فوتبال پپ به ذهن شما خطور نمی‌کند. اما روش بازی فوتبال پپ در فوتبال انگلیس مستلزم تقاضا و خواسته‌های خاصی است. من باید با فوتبالی که پویاتر، فیزیکی‌تر و سریع‌تر بود سازگار می‌شدم و درعین‌حال به فوتبال پپ که به آن عادت نداشتم. من سبک و سیاق دیگری داشتم. اگرچه در ویارئال با سیستم مشابه بازی می‌کردم، اما آن‌قدر تاکتیکی و پیچیده نبود. این دو مورد یک چالش اساسی بود.
ایلکای گوندوگان گفته است، شما مدت طولانی‌تری در باشگاه می‌مانید، نه برای تمرین بلکه برای گپ و صحبت:

در سال اول بله. زمانی که بازیکنی سعی می کند خود را با فوتبال پپ، و با یک محیط جدید وفق دهد، به اطلاعات نیاز دارد، چیزهایی را ببیند، تکرار کند، مرور کند، یاد بگیرد. او مربی ای است که به توجه و درک شما نیاز دارد. به عنوان یک هافبک، شما چندان نیازی به یادگیری کار عملی ندارید، اگرچه همیشه مفید است، دریافت، پاس. در تئوری، شما در حال حاضر این ویژگی را دارید. چیزی که ندارید این است که «پاس شما به کدام سو می رود؟» تصمیم. پپ محور اصلی است، بنابراین همه چیز به همراه ویدیوها، ساده تر و مستقیم تر است.
آلوارو موراتا می‌گوید؛ شما فاقد بازاریابی هستید وگرنه می‌توانستید سال گذشته برنده توپ طلا شوید؟

برای آن فوتبال بازی نمی‌کنم. شاید مردم دوست داشته باشند که من بازاری‌تر عمل کنم. الوارو گاهی می‌گوید: «آمیگو، تو باید…» اما درک من از فوتبال طور دیگری است. می‌دانم سیستم چگونه کار می‌کند؛ بنابراین اگر نادیده گرفته شوم ناامید نمی‌شوم. اگر روزی کسی بخواهد ارزشی برای کار من قائل شود، خوش آمده است، اما نبود آن اصلاً مرا آزار نمی‌دهد.

شما آرشیتکت و طراح بازی هستید؟

این یک پست مهم است، به‌خصوص با نحوه بازی سیتی و اسپانیا. سعی می‌کنم به نمایش، حرکت، پویایی و ریتم بدهم. اتصال بازیکنان مقابل خود دراسرع‌وقت، کمک به بلوغ بازی، تفسیر آن، و آن را به سویی که می‌خواهید هدایت کنید. این همان چیزی است که نقش محور تیم را مشخص می‌کند: چه زمانی باید شتاب گرفت، چه زمانی ترمز کرد، چه زمانی فشار داد و چه زمانی به عمق رفت. این افکار همیشه در ذهن شما می‌گذرد. وقتی توپ به سمت من می‌آید و تبم نیاز به مکث کوتاهی دارد، طبیعتاً به بازی شتاب نخواهم داد.
این فقط برای انجام این کار نیست، بلکه برقراری ارتباط است، مانند بازی مقابل گرجستان که به معنای واقعی کلمه توقف کردید. دلا فوئنته در مورد “مدیریت” به هم‌تیمی‌هایتان توسط شما صحبت کرد. شما از رهبری به‌عنوان تأمین‌کننده نور و آرامش در لحظات سخت صحبت کرده‌اید.

در یک بازی پر حرارت، با همه آن سروصدا، برقراری ارتباط دشوار است. به‌خصوص زمانی که خسته و پرتنش هستید. شما از طریق منظور و قصد خود ارتباط برقرار می‌کنید. اگر هم‌تیمی‌های شما زبان بدن شما را ببینند، متوجه خواهند شد. من همیشه بر این باور بودم که نقش یک هافبک از نظر، مفهوم، رهبری و تاکتیکی بسیار مهم است. برای یک وینگر یا یک مدافع کناری با موقعیتی که دارند سازماندهی سخت و دشوار است، چون چشم‌اندازی ندارند. من این نقش را دوست دارم، و اگر می‌خواهید موتور تیم کار کند، این نقشی است که مجبور به ایفای آن هستید.
شما در مورد قوت و شدت در فوتبال انگلیس صحبت می‌کنید، اما ظاهراً از آن فرار می‌کنید. گاهی اوقات تماشای شما که به‌ظاهر عجله‌ای ندارید، این فکر وسوسه‌انگیز است: “چرا کسی نمی‌رود تا لگدی نثار او کند؟”

(می‌خندد)! وسط زمین واقعاً جایی نیست که شما ضربه زیادی بخورید. در آن منطقه معمولاً بازیکنان از بدن خود به‌خوبی استفاده می‌کنند، آنها می‌دانند چگونه خود را در موقعیت درست قرار دهند. در واقع غارت یک هافبک اصلاً ساده نیست، بیشتر در یک‌سوم بالا و پایین زمین اتفاق می‌افتد. وقتی می‌روم توپ را از یک هافبک بگیرم، برای من اتفاق می‌افتد. بعضی مواقع می‌توان آن را انجام داد، اما آسان نیست. مهم‌تر از همه، چون ما یک یا دو ضربه به توپ می‌زنیم و معمولاً به رقبا زمان نمی‌دهید تا سر برسند و به شما ضربه بزنند.
شما در این فصل بیش از ۵۰۰۰ دقیقه بازی کرده‌اید، پس از یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اعتراف کردید نیاز به استراحت دارید. نیاز روحی بود یا جسمی؟

لحظه‌ای فرامی‌رسد که همه چیز انباشته می‌شود و فشار خیلی زیاد است. برای بازی کردن به شرایط بدنی خوبی نیاز دارید؛ اما ذهن شما نیز مهم است. مردم فقط فوتبال را می‌بینند، اما مقدمات قبل از بازی، آماده‌سازی، سفر، اقامت در هتل، شما دائماً «در» بازی هستید. با احترام، باید عرض کنم باید کاری در این باره کرد. تعداد مسابقات بیشتر و بیشتر می‌شود و به نظر می‌رسد قرار نیست متوقف شود. شما باید مراقب بازیکنان باشید. من به‌خوبی از آن آگاهم و به جایی رسیدم که دیگر نمی‌توانم این کار را به این شکل انجام دهم. اما به نظر می‌رسد اگر این‌طور بگویید… ببینید، می‌دانم فوتبال یک تجارت است، می‌دانم پول زیادی در آن دخیل است، اما ما به نقطه‌ای رسیدیم که در آن باید مراقب ورزشکاران باشیم.
آیا وقت آن رسیده بازیکنان موضعی جمعی بگیرند؟

بله. قرار است این‌طور باشد. در واقع، در طول سال گذشته، مواردی وجود داشته که در باره آن صحبت کرده‌ایم، باید کارهایی انجام دهیم، اگرچه این امر پیچیده‌ای است، ما پراکنده هستیم، در باشگاه‌های مختلف، ازاین‌رو ایجاد صدای جمعی آسان نیست. اما یک نفر باید دستش را بلند کند و افرادی که قدرت دارند، سازمان‌های بزرگ، باید بگویند: «ببینید، همه چیز خوب و روبه‌راه است، اما ما باید مراقب این نسل از بازیکنان باشیم» پسرانی مانند لمین [یامال] که ۱۶ سال دارد… نه نمی‌توان در هر فصل ۶۰ تا ۷۰ بازی انجام دهد. در طول چند فصل، شاید، اما نه طی ۱۰ سال.
آیا در طول بازی خستگی را احساس می‌کنید؟

لحظاتی وجود دارد… لزوماً در بازی‌ها نیست، ممکن است زمانی پیش از بازی باشد. گاهی صدایی در سرت می‌گوید: کافی است. قصد توقف دارید. اما در نهایت انگیزه قوی وجود دارد و شما همیشه انرژی و قدرت را پیدا می‌کنید. پیش‌ازاین، وقت اضافی دیدار المان آدم را تا آخرین حد ممکن تحت‌فشار می‌گذارد. لحظاتی هست که باید انرژی را از… خوب، نمی‌دانم از کجا، اما از یک جایی انرژی را می‌گیری! رقابت و بازی‌کردن عالی است اما استراحت اهمیت زیادی دارد.

لحظاتی هست که به آرامش نیاز داری، ما انسانیم، و گاهی باید از همه چیز بِبُریم. شما نیاز دارید در کنار خانواده باشید، اوقات فراغت. مردم فقط زمانی را می‌بینند که شما مسابقه می‌دهید، اما بعد از یک فصل بسیار طولانی و ما یک ماه دیگر در این روال در المان بوده‌ایم. البته انگیزه برای انجام یک کار مهم، بسیار زیاد است.
چند بار به تماشای فیلم دیدار مرحله یک‌چهارم نهایی مقابل آلمان نشسته‌اید؟

هنوز ندیدم، چون خیلی خسته برگشتم، اما حتماً می‌بینم. همیشه بازی‌ها را به طور کامل تماشا می‌کنم. به‌خصوص اگر فکر کنم لحظاتی وجود دارد که می‌شد بهتر عمل کرد. من آنها را به‌تنهایی تماشا می‌کنم. شما چیزهای زیادی را می‌بینید که در زمین ندیده‌اید. احساسی که با تماشای آن دارید با احساسی که در زمان بازی دارید متفاوت است. غالباً چیزهایی رو می‌بینم که حتی به یاد نمی‌آورم در بازی اتفاق افتاده باشد. دوست دارم بازی را آنالیز کنم، نه فقط بازی خودم، بلکه بقیه اعضای تیم را. در ذهنم لحظه‌ها را می‌بینم.
احساسم این است عملکرد بسیار کاملی را مقابل تیمی شبیه به خودمان ارائه دادیم، تیمی بااستعداد با قدرت فیزیکی. لحظاتی بود که رنج کشیدیم، زمانی که همبستگی کلیدی بود، زمانی که مجبور شدیم بازی را ببندیم. دیدن آن لحظات، و درک آنها مهم است. حذف کردن میزبان، یکی از سخت‌ترین کارهایی است که در یک تورنمنت وجود دارد، ولی ما این کار را انجام دادیم. دیداری بود که باید برای حق بازی به جنگ می‌پرداختید… بله، چند تکل خشونت‌آمیز وجود داشت. من به پدری نزدیک بودم، بد بود. اما در فوتبال این اتفاقات رخ می‌دهد، و داور باید کنترل را در دست بگیرد.
آنتونی تیلور ظاهراً اشتباه متوجه شد؟

من هم همین‌طور فکر می‌کنم. نه به این دلیل که کارت داد یا نداد، به دلیل اینکه متوجه نشد بازی به کدام سو می‌رود. اگر کارت را در آنجا استفاده نکنی، بعدی اتفاق خواهد افتاد…
داوران انگلیسی تمایل دارند بازی ادامه پیدا کند، بنابراین همیشه این احتمال وجود داشت؟

نه. من آنها را خوب می‌شناسم، اما وقتی در اروپا داوری می‌کنند، سطح مجاز را در مقایسه با انگلیس کاهش می‌دهند. به‌عنوان یک بازیکن باید قادر به درک آن باشید.
سازگاری در اسپانیا وجود دارد که قبلاً پیش‌ازاین ندیده بودیم. شما حتی گفتید که سبک مهم نیست…

ما با تیم‌های زیادی بازی کرده‌ایم که در مجموع خوب بودند. ایتالیا، کرواسی، آلمان، تیم‌هایی که مایل هستند مثل ما توپ را در اختیار داشته باشند، ما مجبور بودیم، بفهمیم، درک کنیم، و بپذیریم که لحظاتی وجود دارد که ما توپ را در اختیار نخواهیم داشت. در واقع، حتی مالکیت کمتری نسبت به حریفان داشتیم. لحظاتی بود با یکدیگر می‌بایست تحمل می‌کردیم، مقاومت می‌کردیم.

وقتی اسپانیا سال گذشته در مقابل اسکاتلند شکست خورد، اصلاً تصور این موفقیت را داشته باشید؟

بله. شما باید به هر پروژه‌ای زمان بدهید. تازه شروع کرده بودیم. همیشه به این گروه بازیکنان اعتماد داشتم. در رده جوانان با هم کارهای خوبی انجام داده بودیم، مربی را می‌شناختم و مطمئن بودم که با کار و تلاش به نتیجه می‌رسیم. مربی تیم ملی و مربی باشگاه بودن یکسان نیست و مربی ما این را خوب درک کرد. تیم برای جذب ایده‌ها و مفاهیم کلیدی، به زمان نیاز دارد. اسپانیا و سیتی فلسفه‌های مشابهی دارند، اما شما خود را با مربی وفق می‌دهید. در اینجا، ما سعی می‌کنیم بیشتر عمودی‌تر حرکت کنیم. بدون مالکیت زیاد، اما زمانی که مالکیت توپ را در اختیار داریم سعی ضربه‌زدن به حریفان را داریم. مربی به شما دستورالعمل‌هایی می‌دهد و سپس بازیکنان باید آن را معنا کنند. آنها یک فیلمنامه به شما می‌دهند، شما آن را اجرا می‌کنید. شما باید باهوش باشید و به ویژگی‌های هر بازیکن احترام بگذارید. اگر به تیم دعوت شده‌اید به این دلیل است که مایه چیزی را دارید.
اینک نیمه‌نهایی و شاید فینال…

ما باید با همین ذهنیت به این موضوع برخورد کنیم، مثل یک تیم بزرگ زمانی که توپ را در اختیار داریم و تیم کوچکی زمانی که بدون توپ هستیم. باید همبستگی، فروتنی و تواضع را نشان دهیم. شما باید بدانید با چه چیزی روبرو خواهید شد، امکان انجام چه‌کارهایی را دارید یا ندارید. این چیزی است که تا به امروز به بهترین نحو انجام داده‌ایم، با تیم‌های مختلف بازی کرده‌ایم و این را فهمیدیم. ما در حال بلوغ هستیم و در مواجهه با مشکلات باید همبستگی بیشتری نشان دهیم. مطمئنم در آن مراحل هم واکنش نشان خواهیم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *